ق..

قلب من در هر زمان خواهان توست

این دو چشم عاشقم مهمان توست

گرچه لبریز از غمی درمانده ای

این نگاهم در پی درمان توست

در میان ظلمت شبهای غم

چلچراغ قلب من چشمان توست

در کنارم لحظه ای آسوده باش

همدم دستان من داستان توست

سلام

بگو سرگرم چی بودی که اینقد ساکتو سردی 
 
خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی

ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه

چقد باید بمونم تا یکی مثل تو پیدا شه

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست

تو دنیایی منی اما به دنیا اعتمادی نیست

سلام ای ناله بارون
سلام ای چشمای گریون
سلام روزهای تلخ
هنوزم دوسش دارم
سلام ای بفض تو سینه
سلام ای اه آیینه
سلام شب های دل کندن
هنوز هم ودستش دارم

نمیدونی تو این روزا چقد حالم پریشونه
دلم با رفتنت تنگو دلم با بودنت خونه
خرابه حال من بی تو نمیتونم که بهتر شم
تو دستای تو گل کردم بزار با گریه پرپر شم
ای بی نشونم تو این خزون

منو از خودت بدون